بعد از تو

گزارش تلاش ها و موفقیت ها (مخاطب فقط خانم ها ،🌸🧚🧑)

تبلیغات تبلیغات

روز گرم

صبح به دیدن مامان رفتم و بعد هم دیدن آبجی بزرگه حال و روزش زیاد دیدن نداره، نگاش می کنم که چقدر مچاله شده، به تغییر تن صداش، به پیر و فرسوده شدنش... به این که ابدا الان به یک جوان چهل و چند ساله شبیه نیست... به روزهایی که از تحمل کردنش ناگزیریم. کنارش می شینم. آبجی وسطی هم هست. حرف می زنیم. چقدر بد که دیگه نمی تونی همراهی مون کنه. به زندگی کشدار تاریکش نگاه می کنم. چشم هایی که دیگه نمی بینه... شاید عصر بریم خرید یه کم حساب و کتابام درهم شده مدیریت مالی م
برچسب‌ها: ناگزیریم
بعد از تو ، ۱۴۰۳-۰۵-۲۴ ، جامعه و سیاست
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها